هنر و سرگرمیادبیات

"سبد با مخروط شاه درخت" Paustovsky: خلاصه و تجزیه و تحلیل داستان

یکی از معروف ترین نویسندگان روسیه - کنستانتین Paustovsky. داستان های بسیاری از خود را از دوران کودکی به یاد داشته باشید. آنها همیشه با بحران از اولین برف همراه است، پاییز رنگارنگ برگ در درختان و یا زیر پا، زنگ هوا سرد و جذب می کند دریاچه ها جنگل عمیق. غم و اندوه نور روشن آشکار در تمام آثار او، بدون شادی غیر ممکن است، او فکر Paustovsky. "سبد با مخروط شاه درخت" به طور کامل مربوط به طرح.

نویسنده مسیر خلاق

اولین آثار او Paustovskiy کنستانتین Georgievich شرکت در طول سالهای مدرسه خود را در دبیرستان نوشت، و آنها در سال 1912 منتشر شده است. پس از چهار سال کار در اتاق دیگ بخار، گرفته شده برای اولین رمان خود را، که به مدت هفت سال ارسال خواهد، کنستانتین Paustovsky. داستان های او در یک مجموعه منتشر خواهد شد خیلی زودتر - در سال 1928، تحت عنوان "ضد کشتی."

داستان "کارا Bugaz" (1932) به شهرت به نویسنده به ارمغان آورد. با توجه به منتقدان از زمان، این کار بلافاصله او را به صف مقدم نویسندگان شوروی تحت فشار قرار دادند. Paustovsky - یکی از کسانی نویسندگان روسی که به نه تنها در روسیه بلکه در سراسر جهان شناخته شده است. بنابراین، هنگامی که اولین کتاب خود را به زبان انگلیسی منتشر ( "یک داستان از زندگی")، به نظر می رسد 40 سال پیش در ایالات متحده، شناخته شده در آن زمان منتقد O. پرسکات نوشت که آن را بهترین کتاب او از این سال به عنوان خوانده بود.

بهترین زمان برای یک حرفه ای نوشتن نیست - Paustovskogo بلوغ ادبی در عصر توتالیتاریسم سفت و سخت استالینیستی (1930-1950-S) است. با این وجود، نویسنده، هیچ یک از آثار او را در یک کلمه از ستایش اختصاص داده شده به استالین نوشته شده است، به عنوان از او گزارش شده است هر نامه افترا آمیز. نویسنده قادر به پیدا کردن خود جای داده بود: آن را ترسیم چشم به زبان مادری و ماهیت کشور است. به تدریج، طبیعت یک منبع ثابت از خلاقیت Paustovskogo شود. جنوب و دریای سیاه، منطقه وسط منطقه اوکا، Meshchery ... اما چشم انداز از طبیعت در یک Paustovskogo بسیار ویژه: او بسیاری از مکان های زیبا از نقاط مختلف روسیه توصیف می کند. آن را از طریق زیبایی از طبیعت است، او تلاش می کند برای نشان دادن زیبایی از روح انسان، زبان و فرهنگ ملی است.

هدف اصلی از زندگی Paustovskogo به ارسال دو کتاب بود. یکی از آنها بود که به افراد مختلف فوق العاده ای به عنوان برجسته و مبهم، و undeservedly فراموش اختصاص داده شده است - کسانی که تحسین K. G. Paustovsky. داستان اختصاص داده شده به برخی از آنها، منتشر خواهد شد. این، برای مثال، تصویری زندگینامه گورکی، A. سبز، A. چخوف، بونین ، و غیره. D. همه از آنها توسط یک چشم انداز خاص از جهان، به ویژه ارزش Paustovsky مشخص شده است. اما، متاسفانه، او هم به پایان کار ندارد.

یکی دیگر از ایده کلیدی، که Paustovsky صرف حدود بیست سال - نوشتن یک رمان اتوبیوگرافیک، متشکل از شش کتاب: "سال دور" (1945)، "جوانان بی قرار" (1955)، "آغاز قرن ناشناخته" (1957)، "سال امید "(1959)،" پرتاب به سمت جنوب "(1960)،" کتاب سرگردان "(1963). Paustovsky در مسکو در 1968 درگذشت و در گورستان تاروسا خاک سپرده شد، بالا بر روی تپه، احاطه شده توسط درختان، در سواحل یک رودخانه کوچک. این محل انتخاب شده توسط خود نویسنده است.

چرا نروژ؟

همانطور که قبلا ذکر شد، در 30 سال از قرن بیستم Paustovskiy کنستانتین Georgievich شرکت تبدیل به موضوع طبیعت. ظاهر مینیاتوری معروف برگ افرا یک نوع مقدمه آغاز یک مرحله جدید و خلاق است. ایده اصلی از آثار نویسنده - این ایده از زیبایی و شعر از روح انسان است. Paustovsky تلاش می کند تا از خواب بیدار خوانندگان خود احساسات زیبا و لطیف است.

داستان "سبد با مخروط شاه درخت" - یک داستان. با این حال، در همان زمان آن را به یک داستان واقعی در مورد یک مرد، یک حس خوب از طبیعت است. داستان "سبد با مخروط صنوبر" - در مورد آهنگساز نروژی معروف ادوارد گریگ.

نروژ - یک کشور از طبیعت شگفت انگیز: صخره های بلند، جنگل های انبوه، سیم پیچ خلیج، شسته شده با سرد اقیانوس منجمد. ساکنان این کشور افتخار و شجاع: آنها استفاده می شود به زانو در آوردن و کنترل این عنصر است. هنر مردمی از این افراد به عنوان منحصر به فرد و فوق العاده به عنوان زندگی و طبیعت است که آنها را احاطه کرده است. نروژ غنی از آهنگ ها، افسانه ها، افسانه ها و داستان در مورد وایکینگ ها و ارواح شیطانی مرموز با آن یک فرد دارای برای پیوستن به مخالفان و او باید برنده باشد. غنی نروژ و موسیقی. مردم محلی بر این باورند که آهنگ های زیبا ترین DAREDEVILS از ارواح شیطانی به سرقت رفته بود. این آهنگ را قادر به ایجاد رقص نه تنها مرد، اما حتی جنگل و کوه ها. هنر اصلی این کشور به لطف مردم جهان به خلاقیت از با استعداد ترین ساکنان آن، مانند Genriha Yuhana ایبسن (معروف نمایشنامه نویس نروژی) و یا آهنگساز ادوارد گریگ شناخته شد. این آهنگساز در زندگی کاری، آداب و رسوم، آداب و رسوم و سنت های کشور مادری خود او منعکس شده و در مورد همه آنها را در سراسر جهان است.

شاید گریگ و آن را در واقع یک آهنگساز Paustovskogo مورد علاقه، و شاید او فقط آمد نقوش نزدیک از کار خود و او را به عنوان یک فرد تحسین ... یک راه یا دیگری، اما در مورد آن "سبد با مخروط شاه درخت" است. نوشته شده توسط ساخت شخصیت آهنگساز نروژی کار خود را، او می تواند ماهیت فوق العاده ای از نروژ را نادیده بگیرد. این قابل درک است.

داستان

بنابراین، داستان "سبد با مخروط صنوبر" - اثری از آهنگساز معروف ادوارد گریگ. در طول یک پیاده روی در جنگل در پاییز، او در دیدار یک دختر کوچک داگنی با چشم های سبز زیبا - دختر یک جنگل. این دختر کوچک، طبیعت زیبا و روشن عمل آب و هوا بر روی آن به طرزی جادویی، و او وعده به او هدیه ای را زمانی که او رشد می کند. گریگ وعده خود را برآورده. هنگامی که او به سن هجده سالگی رسید، او برای اولین بار یک کنسرت سمفونی حضور داشتند. در برخی موارد، داگنی زمانی که او نام خود را از صحنه شنیده می شود. کار نوشته شده است برای تولد هجدهم خود را - این هدیه ای از آهنگساز بود. این آهنگساز در آن زمان دیگر زنده بود. شادی کمی تاریک غم و اندوه نور - مانند "سبد با مخروط شاه درخت" است.

تجزیه و تحلیل از محصول (کوتاه)

همانطور که قبلا ذکر شد، یک سری از آثار اختصاص داده شده به افراد مشهور که Paustovsky نوشته وجود دارد. "سبد با مخروط شاه درخت"، بدیهی است از همان چرخه. این مقاله لمس کردن کمی، نوشته شده برای کودکان. آموزش خوانندگان جوان خود را برای دیدن زیبایی از طبیعت اطراف و آن را دوست دارم - این چیزی است که او می خواست K. G. Paustovsky. نویسنده نشان می دهد مردم زیبایی که نمی توان نادیده گرفت و که به خصوص باید قدردانی میکنیم.

جذابیت منحصر به فرد از جنگل ها، رودخانه ها، دریاچه ها، زمینه ها، دریاها و اقیانوس ها، طبیعی، جوانان - موضوع اصلی کار می کنند. از طریق کلمات و موسیقی: و برای دیدن، احساس این زیبایی، نویسنده فقط دو راه را نشان می دهد. موسیقی در این داستان در تمام نقش مرکزی را بازی کند. با وجود این واقعیت است که نویسنده توصیف یک جنگل نروژی، ما می توانیم فرض کنیم که آن می تواند هر جنگل دیگر در هر نقطه در جهان است. حتی آهنگساز نمی تواند گریگ. این تصاویر احساسات و عواطف از شخصیت های که آنها را به علت طبیعت بسیار مهم است، اما مهم تر. مایه این داستان، شاید، می توان عشق به زندگی، که همیشه بیدار شخصیت نامیده می شود. نویسنده تلاش می کند تا نشان دهد که چگونه زیبا زندگی است. اما درک این، شما می توانید، تماشای طبیعت، برقراری ارتباط با او. و به عنوان نمادی از تعامل بین طبیعت و انسان عمل می کند سبد با مخروط شاه درخت.

برنامه ریزی یک داستان

برای درک تمام پیچیدگیهای روایت شگفت انگیز، سعی کنید برای جدا قطعات منحصر به فرد در آن است. آثار هنری، سبد با مخروط صنوبر "را می توان به شرح زیر تقسیم می شوند:

  1. جنگل های نزدیک برگن.
  2. نشست آهنگساز و دختران است.
  3. وعده گریگ.
  4. خلق آثار.
  5. اولین دانش آموزان است.
  6. نخستین کمپین یک دختر جوان برای کنسرت.
  7. اعلام غیر منتظره.
  8. لذت و قدردانی است.

موسیقی در داستان

به گفته نویسنده، موسیقی - آن یک آینه از نابغه است. موسیقی در داستان با حمله به زندگی شخصیت ها و از شرکت کنندگان در حوادث شود. خواننده می تواند او را بشنود اولین جمله کالا - آن صداهای جنگل پاییزی است. نشست آهنگساز دختر نیز با موسیقی او پر شده است، آن را برای تلفن های موبایل به عنوان اگر از سبد با مخروط شاه درخت. شاید آهنگساز در آن زمان می خواستم به شنیدن آن تنها او بلکه در سراسر جهان، و به خصوص دختر کوچک، که خود بخشی از ملودی است. شاید این میل به رهبری او را به دختر با درخشان چشم سبز مانند یک هدیه است. گریگ این آهنگ را برای بیش از یک ماه نوشت، او قرار بود به اختصاص داگنی. این آهنگساز معتقد بودند که ده سال بعد، او شنیده صدای موسیقی، او در آنها را می یابد جنگل و طبیعت بومی، از دوران کودکی. او می خواست به برجسته زیبایی از موسیقی خود را و لذت از دختری. گریگ سعی میکنه تا با صداهای بتلنج از محصولات زیبایی از یک دختر جوان که ممکن است مشابه، و شب سفید با نور مرموز، و درخشش سپیده دم منتقل می کند. یک خواهد شد شادی کسی و به صدای صدای که قلب کسی را شدیدا تکان بدهم. در پایان، او می خواست به موسیقی نشان می دهد او همه زیبایی از زندگی است. و او موفق شد.

این یک هدیه واقعا ارزشمند بود. باد در تاج پاییز، برگ های طلایی خش خش زیر پا، و یک سبد بزرگ با مخروط صنوبر قرار داده و او شروع می شود. آهنگساز بزرگ، که در آن زمان از این نشست بود در جیب یا عروسک شما نیست، با چشم به هم زدن و یا روبان ساتن و مخمل و یا خرگوش های صحرایی - هیچ چیز است که می تواند دختر کوچک به چیزی او را بیشتر معرفی شده اند. داگنی هنگامی که او شنیده موسیقی خود را، او یک، فوقالعاده روشن، رنگارنگ، جهان الهام بخش جدید را کشف کردند. احساسات و عواطف است به او نا آشنا بود قبل از آن، هم زده تا تمام روح و زیبایی ناشناخته چشمانش را باز کرد هنوز هم. این موسیقی داگنی نه تنها عظمت جهان، بلکه ارزش زندگی انسانی را نشان داد. این لحظات از اهمیت ویژه ای متصل به این واقعیت است که نویسنده این مقاله که در آن زمان دیگر زنده بود.

دکوراسیون فقط از آهنگساز از آپارتمان - یکی دیگر از شخصیت مهم در این داستان یک پیانو قدیمی است. او و دیوارهای سفید آپارتمان اجازه می دهد تا شما را به دیدن مرد با تخیل به مراتب بیشتر از یک داخلی تصفیه شده نشان می دهد: امواج عظیمی از اقیانوس منجمد شمالی، آلیاژها به ساحل و ضرب و شتم از صخره غیر قابل دسترس، و یا، در مقابل، یک دختر کوچک، آواز خواندن او عروسک کهنه لالایی او شنیده از مادر است. پیانو قدیمی تحسین آرمان های بلند انسانی، عزادار بیش از از دست دادن او، لذت می برد پیروزی های خود را، خنده و گریه همراه با او. می توان آن را با صدای بلند، متخاصم، متهم و خشمگین، و یا، در مقابل، سکوت ناگهانی. این پیانو تجسم زنده موسیقی در داستان است.

این تصویر از ادوارد گریگ

برگن ... یکی از شهرستانها زیبا و قدیمی ترین در غرب نروژ، شسته شده با امواج دریا نروژی. عظمت استرن از مناظر کوهستانی همراه با آرامش آرام از دره. قله های کوه های راکی، تکمیل شده توسط دریاچه های عمیق و fjords تمیز ... این است که در اینجا، در میان افسانه، ژوئن 15، 1843 ادوارد گریگ متولد شد. مانند هر انسان دیگر، او نمی تواند بی تفاوت نسبت به این چشم انداز شگفت انگیز باقی می ماند. اگر او یک هنرمند متولد شد، او را ارسال نقاشی های زیبا، نمایش داده طبیعت فوق العاده ای از این منطقه، اگر او یک شاعر شد، او را اشعار اختصاص داده شده به کشور خود تشکیل شده است. گریگ ماهیت میهن عزیز خود را از طریق موسیقی نشان داد.

نویسنده گریگ یک مرد با سازمان روانی عمیق، طبیعت حساس اطراف و مردم به تصویر می کشد. بنابراین، شاید، به یک آهنگساز. گریگ درک هر لحظه از زندگی خود را با لذت، او زیبایی همه جا پیدا می کند و شادی در آن است. آهنگساز منابع الهام خود را در صدای طبیعت باز می شود. او در مورد احساسات ساده انسانی می نویسد: زیبایی، عشق و مهربانی، پس از آن برای همه روشن است، حتی به انسان معمولی است.

ارائه نویسنده تئاتر

در این داستان، نویسنده بیان نظر خود را در مورد صدای تئاتر نیلز، داگنی عمو، دایی، با یک عبارت واحد: "در تئاتر، شما نیاز به این باور همه چیز، غیر این صورت مردم هر تئاتر نیاز ندارد." این یک عبارت وسیع صحبت می کند حجم. تئاتر قادر به آموزش یک فرد زیادی و تعداد زیادی به او نشان دهد است، اما بدون ایمان است که بیننده خواهد بود اتلاف وقت است.

تصویر نیلز در داستان

نیلز - عموی این دختر، یک مرد کوچک رویایی و غیر عادی است که در آرایشگاه تئاتر کار می کند. او زندگی در یک روش غیر معمول می بیند و یاد می گیرد داگنی در جهان نگاه کنید به همان شیوه. چشم انداز خود را از جهان کاملا غیر معمول است. این مرد را دوست دارد به صحبت loftily و با کتمان حقیقت خفیف است. او خواهر زاده خود را مقایسه از آکورد برای اولین بار از در امد، و عمه ماگدا می دهد قدرت فریبنده بر مردم، به دلیل آن او بود که میدوزد مردم لباس های جدید، و با تغییر صحنه و لباس، در نظر او، به طوری که خود مرد. او همچنین توصیه به دختر به لباس به ایستادگی کردن از محیط زیست: در سیاه و سفید، هنگامی که همه چیز سفید، و بالعکس است. و عموی من است، در نهایت. او ممکن است، تا حدی نشان می دهد از نظر نویسنده در مورد تئاتر، موسیقی و زیبایی. و جهان درونی نیلز پر از شگفتی سبد با مخروط صنوبر است.

تفسیر کالا مختصر

ادوارد گریگ در برگن در پاییز. او به ویژه از جنگل های ساحلی برای سحابی خود، آورده از دریا و فراوانی از خزه حلق آویز از درختان رشته های بلند علاقه بود. در یکی از پیاده روی خود را در این جنگل، او یک داگنی پدرسن، دختر یک جنگل ملاقات کرد. او مخروط صنوبر در یک سبد جمع آوری شده. دختر کوچولو با دو مو او را مجذوب، و او تصمیم چیزی به او بدهد. اما او هر چیزی را با آنها، قادر به جذابیت کودک چشم سبز ندارد. سپس او وعده داده چیز خاصی به او می دهد، اما در حال حاضر، اما در ده سال است. و در پاسخ به درخواست دختر به این چیزی که به او در حال حاضر، او را توصیه به بیمار است. سپس آهنگساز به او کمک کرد یک سبد، نام پدر او را به رسمیت شناخته و به آنها گفت خداحافظ. متاسفانه دختر، او را به خانه خود برای چای نیست.

گریگ تصمیم به نوشتن موسیقی برای آن، و در ورق پوشش چاپ شده، "داگنی پدرسن - دختر یک جنگل Hagerup پدرسن، هنگامی که او هجده ساله بود"

علاوه بر این، نویسنده خواننده را به خانه آهنگساز. هیچ چیز از مبلمان، اما نیمکت قدیمی وجود دارد، و به گفته دوستان گریگ، خانه خود را مانند کلبه یک هیزم شکن بود. دکوراسیون فقط از آپارتمان، اما شاید بهترین از همه ممکن است - پیانو قدیمی سیاه و سفید. از کلید های خود را به پرواز در انواع صداها، از بسیار خوشحال به بسیار غمگین است. و هنگامی که او به طور ناگهانی خاموش می افتد، در سکوت برای یک حلقه زمان طولانی یک رشته، مانند یک سیندرلا گریه، خواهران جرم است.

این آهنگساز کار خود را از بیش از یک ماه ایجاد شده است. او آن را نوشته، تصور این دختر اجرا می شود تا او را ملاقات، نفس نفس با شادی. به گفته وی داگنی، آنچه در آن مانند خورشید به نظر می رسد، و به لطف او را در قلب خود شکوفا گل سفید ظریف. این آهنگساز در شادی و سوسو زدن از سپیده دم خود نمی داند. برای اولین بار کار خود را به گوش دادن به بهترین مخاطبان: جوانان در درختان، کریکت، برف، پرواز از شاخه ها، لباس شوی از خانه در کنار درب، نامرئی ولگردی و قانونی شکنی سیندرلا و ملوان.

داگنی از دبیرستان در 18 سال فارغ التحصیل شد، آن را به یک دختر باریک با نوارهای بور ضخامت افزایش یافته است. بلافاصله پس از آن، او رفت و به ماندن با بستگان خود را. عمو نیلز به عنوان یک آرایشگر در تئاتر کار می کرد، و عمه ماگدا - خیاط زنانه تئاتر. خانه های خود را با اجسام مختلف ویژگی حرفه ای پر شده بود: اجرای عمیقا آشفته .. و او را لمس: کلاه گیس، شال کولی، کلاه، شمشیر، طرفداران، چکمه، کفش نقره ای، و غیره با تشکر به کار خود، داگنی اغلب می تواند بازدید از تئاتر است.

یک روز عمه ام اصرار بر نیاز به رفتن به یک کنسرت در پارک شهر، عبور هوای آزاد برای تغییر. داگنی پوشیدن لباس سیاه در اصرار دایی من بود، و خیلی خوب بود، به عنوان اگر در تاریخ اول جمع شده بودند.

موسیقی سمفونیک، شنیده شده توسط آن اولین بار، تولید احساس عجیب و غریب. در پیش چشمان او یک عکس عجیب و غریب، مثل یک رویا دیدم. سپس آن را به طور ناگهانی به نظر او صحنه تلفظ نام او. سپس از اعلام تکرار شد و مشخص شد که این محصول در حال حاضر بازی خواهد کرد، به او اختصاص داده.

موسیقی داگنی در جنگل آشنا، میهن خود را، که در آن چوپانان بازی شاخ و خروش دریا. او می تواند صنایع دستی شیشه فلوت شنیدن، سوت زدن پرندگان پرواز بر فراز آنها، کودکان Auca در جنگل، دختران آهنگ، به معشوق اختصاص یافته است. او به تماس از موسیقی گوش، و اشک از قدردانی نورد پایین از چشمان او. و در هوا رعد: "شما شادی من، شما شادی من هستند، شما درخشش سپیده دم."

وقتی آخرین ترکیب برای تلفن های موبایل بدون نگاه به سمت چپ از پارک فروکش کرد، داگنی. او پشیمان است که آهنگساز درگذشت، و نشان داده، به عنوان آن، فرار به ملاقات او، تشکر کنم.

او یک پیاده روی طولانی از طریق خیابان های خالی از شهرستان زمان، هر کسی، حتی نیلز، که پس از او راه می رفت متوجه نیست. با گذشت زمان، او را به دریا آمد، و او احساس جدید، احساس ناشناخته. در اینجا داگنی متوجه شدم که چقدر او را دوست دارد زندگی است. عموی او با اعتماد به نفس است که او را زندگی خودش است بیهوده نیست پر شده بود.

Similar articles

 

 

 

 

Trending Now

 

 

 

 

Newest

Copyright © 2018 fa.atomiyme.com. Theme powered by WordPress.