هنر و سرگرمیادبیات

Zoshchenko، "اشراف زاده": خلاصه و تجزیه و تحلیل داستان

در Zoshchenko داستان های خود را نه فقط یک بازی در مورد وضعیت های کمیک است که او استادانه مشاهده زندگی و آنها را بزرگ نمایی به حد. داستان "اشراف زاده" Zoshchenko به یک تراژدی و کمدی کمی تبدیل شده است. و ما در حال صحبت کردن در مورد طبیعی برای هر کسی که رفتن به تئاتر است.

نظرات راوی

ما در داستان است به نمایندگی از یک لوله کش به نام گریگوری، که اشراف می بیند حضور کلاه، میناکاری نشسته در دست خود را، دندان طلا را در دهان خود و جوراب ساق بلند شیک. همانطور که در این آهنگ در مورد Marusa، که همراه شن و ماسه دریا قدم میزد. برای یک مجموعه کامل از بانوی لوله کش دوست فاقد کمر در یک کرست. که چنین است، پس به صحبت می کنند، خانم ها دوست گریگوری ایوانویچ، اما پس از آشنایی نزدیک با آنها، او عوض شد.

تلاش برای بدست آوردن نزدیک

در نگاه اول، دور توسط گریگوری بانوی، که درخشان دندان طلا را در دهان خود انجام شده است. او نمی دانست که چگونه برای مراقبت و مستقیم عمل کرده است - به خانه اش رفتم و از او پرسید که آیا آب کار می کند - برای اطلاعات بیشتر در فانتزی خود کافی نیست. اما اصلی داستان کمیک - وجود یک زبان ابتدایی، است که توسط راوی استفاده می شود. با صدای بلند او به عنوان بانوی خواستار نه با نام، به عنوان یک شهروند، و فکر می کند به خود است که آن را "frya" بود. این است که، است که او برخی بی توجهی وجود دارد. این لوله کش میخواهد نشان دهد که، خوب، او در مورد اشراف citizeness اهمیتی نمی دهند، زیرا در حال حاضر همه برابر است.

پیاده روی

حوادث بیشتر توسعه یافته شرح زیر است: حدود یک ماه "در عشق" با یک پیاده روی در خیابان بودند. در این مورد، گریگوری بسیار ناراحت کننده بود. او نمی دانست چه همسفران نیاز به صحبت. علاوه بر این، قدم زدن، بانوی برجسته توسط بازو، او خجالت در مقابل از دوستان بود.

لوله کش احساس اردک ماهی گرفتار شده است. بنابراین ادامه اثر خنده دار از Zoshchenko. "اشراف زاده" (خلاصه ای از داستان ارائه شده در این مقاله) در تمام شکوه خود به زودی خود را و خواننده و راوی را نشان دهد.

رفتن به تئاتر

علاوه بر این، به اصطلاح اشراف زاده خود را برای تئاتر است. ما باید فرض کنیم که آن را بیش از حد در بازی علاقه مند نیست، بلکه، یک تنفس که در آن اتفاق می افتد رویداد غم انگیز وتفریحی است. اما اجازه دهید جلوتر از خودمان است. بنابراین، قهرمانان راه افتادیم به سمت تئاتر، به عنوان گریگوری ایوانویچ به طور تصادفی تبدیل شده تا دو بلیط، اما تنها در مکان های مختلف. یکی - بر روی زمین، که در آن شجاع کاشته "اشراف زاده" و دوم در گالری بود. رفت و در آنجا لوله کش ما، و، البته، به سرعت خسته شدم، به لابی رفت. یک تنفس وجود دارد، او ملاقات همدم او، عنوان مستقیما به بوفه. ژست جارو گریگوری پیشنهاد بانوی خوردن یک کیک. بسیار زیبا و مسخره مسخره تئاتر خرده بورژوا Zoshchenko. "اشراف زاده" (خلاصه ای از همان داستان، ما همچنان به ارائه) رفتار نیست از او انتظار می رود، قهرمان ما.

بوفه

قلب مسدود گریگوری ایوانویچ، هنگامی که او را دیدم یک هرزه، در نظر او، بانوی راه رفتن و ولع به او باور نکردنی. او را گرفت و یک کیک، پس از آن دیگر خوردند، و پس از آن، بدون توقف، برای سوم آغاز شد. اما گریگوری ایوانویچ بود، آن را ملایم، نه پول. و هنگامی که "اشراف زاده" چهارم برداشت از اسب سوار خراب شد و گریه کرد، به "زن بی ارزش" قرار داده شیرینی.

با طنز غم، قابل توجه است که برای وضعیت کمیک تقریبا نه، ادامه داستان Zoshchenko. "اشراف زاده" (خلاصه ای از داستان به پایان می آید) اشتباه گرفته و وحشت زده بود. یک متصدی بار اب زیر کاه به مدت چهار کیک از زمان آخرین خورده نشده خواستار پول، آن را ضرب و شتم قرار گرفت و گاز گرفته است. در اینجا مخاطب، که شروع به بحث در مورد آنچه اتفاق افتاده بود، و استدلال می کنند که کیک گاز گرفته یا نه جمع شده بودند. در نتیجه، مردم در تنفس بهتر از عملکرد در تئاتر سرگرم. هنگامی که جزئیات کامل گریگوری خراشیده، او به سختی پول کافی برای پرداخت چهار کیک بود. سپس او با افتخار ارائه "اشراف زاده" خوردن تا آخرین ظرافت، اما خجالت و خودداری کرد. و سپس به طور ناگهانی در صحنه به ارمغان می آورد یک شخصیت جدید، کارآمد و زیرک Zoshchenko. "اشراف زاده" (خلاصه ای از داستان، ما همچنان به تفصیل شرح در این مقاله) - یک داستان که در آن نویسنده در نهایت وضعیت به حدی حدیثی آورده، ورود به روایت podletevshego عموی روحیه، که ابراز تمایل به dokushat کیک. در همان زمان "اشراف زاده" سکوت در راه درمان مردم بلافاصله خورده خیره شد. این پول، سپس گریگوری ایوانویچ!

آخر

یک بار دیگر، قهرمانان ما رفت به بازرسی اپرا، آنها به عنوان گوش دادن به، بدیهی است، نمی دانم چگونه. و هر یک از عمل دوم از فکر در مورد چه می گویند به یکدیگر. آنها در سکوت مرده بازگشت، و در خانه بانوی بورژوایی ادا یک تن که هیچ پول رفتن به چیزی تئاتر. اما گریگوری ایوانویچ ساکت بود، و توضیح داد که هیچ شادی در پول وجود دارد. از آن زمان، او "اشرافی" را دوست ندارند. در آن توجه داشته باشید، داستان با "اشراف زاده" Zoshchenko پایان می رسد. بازگویی، متاسفانه، زبان، است که توسط شخصیت های مورد استفاده انتقال نمی دهد، یعنی، آن است که مشخصه قهرمانان.

Zoshchenko، "اشراف زاده": تجزیه و تحلیل

خنده دار و غم انگیز به خواندن این داستان، که می گوید از 20-30-IES از قرن گذشته، زمانی که سطح قشری که آن را نشان دهنده و تفکر فرهنگی پدید آمده است. شخصیت احساساتی و مضحک در تلاش مضحک خود را به مراقبت از یک زن است. مرد قادر به صحبت آب بسیار tersely و تنها در حال اجرا که در آن او به خوبی آشنا است. حتی در تئاتر، او می پرسد همدم است در مورد اینکه آیا او دوست داشت نشان می دهد (او این سوال به سادگی رخ نمی دهد)، و اینکه آیا آب در اینجا عمل می کند. اما "اشراف زاده" بهتر گریگوری ایوانویچ. در تئاتر، که در داستان نماد فرهنگ، بانوی همچنین در مورد آنچه که در مرحله اتفاق می افتد نیست. همه علاقه خود را با تمرکز بر بالین که در آن او در نظر نمی لازم به اشتهای متوسط و پیش بینی که نجیب زاده ممکن است پول کافی نیست. فقدان فرهنگ، جهل متراکم و بد رفتار هر دو شخصیت در یک نگاه نشان داده شده است.

طنز غم انگیز می آید از طریق در خطوط داستان. بنابراین اگر روسیه می خواستم برای دیدن مایکل Zoshchenko؟ "اشراف زاده" - مسخره روشن از منزجر کننده، متکبر، philistinism پوچ، وزن ادعاهای مختلف بی اساس و غرور بسیار زیاد است.

Similar articles

 

 

 

 

Trending Now

 

 

 

 

Newest

Copyright © 2018 fa.atomiyme.com. Theme powered by WordPress.