هنر و سرگرمیفیلم

بیوگرافی نگار Kalfa از سری

نگار Kalfa (شخصیت تاریخی) مدیریت حرمسرا قرار گرفت. او یک روانشناس خوب و یک قاضی بزرگ شخصیت بود. کار نگار آموخته است او به قوی و با اعتماد به نفس، به تعداد گام های خود را پیش رو، با تکیه تنها در خودش. زن بسیار بی اعتماد مردم بود. او هیچ دوستی نزدیک با او می تواند افکار و تجربیات خود را به اشتراک بگذارید بود. بنابراین نگار تمام احساسات در خود نگهداری می شود. یک زن هرگز به کسب و کار افراد دیگر فضولی، اما هر کسی که در خود اجازه نمی دهد. این بانوی بسیار هدفمند، بسیار آرام، با اعتماد به نفس و جمع آوری شده است.

نگار Kalfa: بیوگرافی

دختر در یک خانواده کوچک به دنیا آمد. هفده سالگی بود، خانه اش توسط سربازان مورد حمله قرار گرفت امپراتوری عثمانی. آنها دختر از خانواده را گرفت و او را به ارمغان آورد حرمسرا از سلطان. نخست نگار به عنوان یک خدمتکار کار می کرد، اما برای خدمات خوب دریافت گوساله موقعیت قابل احترام. او به ارمغان آورد تا صیغه حرمسرا، آنها را رفتار آموخته و مجازات نافرمانی. دختر تقریبا ایده آل بود. اما به عنوان بیوگرافی نگار Kalfa، بزرگترین عیب و گناه او عشق ممنوع او از ابراهیم پاشا بود. آن را در نهایت و او را به قتل رساندند.

نگار Kalfa و ابراهیم. بیوگرافی یک زن در عشق

ابراهیم خود را در عشق با خدیجه سلطان بود. گذشت زمان، آنها ازدواج کرد. حتی پس از آن نگار وزیر در ادامه به عشق، هیچ کس در این نپذیرفتن. خدیجه سلطان بسیار خوبی بود و، دیدن که Kalf بسیار غمگین و تصمیم گرفت با او ازدواج کند matrakçı nasuh افندی. می گوید بیوگرافی نگار Kalfa، دختر جرات نکرد به تناقض، با موافقت این ازدواج است. بلافاصله پس از ازدواج، شوهر او را طلاق، بدون توضیح هر چیزی. عجله پس از Matrakchi، او می بیند درب ابراهیم. در آن روز، رویای او حال آمدن است درست - او معشوقه وزیر شد.

بیوگرافی نگار Kalfa بیان می کند که هیچ وظیفه، هیچ شرم سوختن می تواند آن را متوقف کند، او دور به پس زمینه رفت. دو سال بعد، او عاشق او باردار شد. Hjurrem از این امر آگاه شود. او می گوید همه خدیجه، که مایل به از بین بردن ابراهیم. زن در ابتدا Hjurrem باور نمی کند، اما بعد از آن را وقتی که دید نگار شکم، سفارشات را به تصرف و آن را به او یک خائن است. خدیجه صمیمانه امیدوار فقط دیگری امر کثیف Hjurrem سلطان بوده است. اما ابراهیم در گفتگو عشق خود را برای نگار انکار نمی کند و تایید کرد که فرزند خود است. با توجه به آنچه زندگینامه نگار Kalfa می گوید، خدیجه تصمیم می گیرد برای اجرای خائن، اما تنها پس از تولد نوزاد، چرا که او خواهید برای کشتن یک کودک بی گناه.

پس از تولد، زن گفت که کودک مرده به دنیا آمد. که دل شکسته و انتظار اجرای حکم، اما Hjurrem موجب صرفه جویی در به خاطر برنامه های خود. چند سال بعد دومی متوجه می شود که دختر نگار زنده، و گزارش آن را به وزیر در ازای یک سرویس. پاشا می یابد کودک و آن را طول می کشد. اجازه می دهد تا مادر به دیدن دخترش. این برای زنان یک شادی بزرگ بود. اما ابراهیم، اعدام شد و تصمیم گرفت Matrakchi را به دور دخترش نگار. یک زن ذهن او با غم و اندوه از دست داده و شروع به پریدن از پل به ورطه. در واقع، او به خاطر عشق او از ابراهیم درگذشت. بنابراین به پایان می رسد زندگی این زن است.

Similar articles

 

 

 

 

Trending Now

 

 

 

 

Newest

Copyright © 2018 fa.atomiyme.com. Theme powered by WordPress.